من یاد خوش دوست به دنیا ندهم / لبخند خوشش به حور رعنا ندهم / گر یاد کند مرا هر از گاهی چند / گرد رخ وی به چشم بینا ندهم.
نویسنده : soheil
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم / لبخند خوشش به حور رعنا ندهم / گر یاد کند مرا هر از گاهی چند / گرد رخ وی به چشم بینا ندهم.
چندی است ز یاران قدیمی خبری نیست از آن همه خوبی و محبت اثری نیست چشم به درو گوش به گوشی و دلم تنگ در کوچه ما رهگذری نیست
گويند باغبان عمري طولاني دارد
چون با گل سر و کار دارد
ولي من عمر طولاني تر از باغبان دارم
چون رفيقي زيباتر از گل دارم
0 o
[]=!_[]__
\/ @@//_
فلجتیم !
درود بر كساني كه :
از پاكيشان دوستی آغاز ميشود ، از صداقتشان دوستی ادامه ميابد و از وفايشان دوستی پايانى ندارد...
مرحبا اى پيك مشتاقان بده پيغام دوست
تا كنم جان ازسررغبت فداى نام دوست
ياد ما خواه بكن خواه نكن مختارى، ليكن اي دوست بدون كنج دلم جا داري
گاهی در برابر خاطرات توقف کن و یادآور دوستی ها و رفاقت ها باش...
امیدوارم سهم من از این خاطرات یک \" یادت بخیر ساده \" باشد....
با توام کهنه رفیق یاد ایام قشنگی ک گذشت کنج قلبم گرم است در همه حال بیادت هستم آرزویم این است تن تو سالم و روحت شاداب دل یکدانه تو سبز و بهاری روزگارت خوش باشد
فرشته ها هميشه وجود دارن اما بعضي وقتا چون بال ندارن بهشون ميگن دوست ، تقديم به فرشته بي بالم كه به داشتنش مي بالم.
دردفترخاطراتم نوشتم رفيق زیباست ، معلم دفتر را دید گفت این رویاست .
گفتم اي معلم از نوازش رفيق چه میدانی ، گفت درعالم رفاقت ، رفيق همیشه تنهاست.
ما که هستیم در جمال خاک تو . دل نسار لحظه ای دیدار تو .در رفاقت ذره ای ما را ببخش . مشکلات است که نمیذارد بپرسم حالتو.
ما با نفس سلامت ای دوست خوشیم / ازگرمی هرکلامت ای دوست خوشیم / هرچند که افتخار دیدارت نیست / با زنگ خوش پیامت ای دوست خوشیم.
هر قدر رفاقت بكنم، مى ارزى / اظهار صداقت بكنم ، مى ارزى / آنقدر عزيزى تو برايم اى دوست / در روز ، صد بار كه يادت بكنم مى ارزى
تو به پاكي عقيقي "مثل درياها عميقي" فهميدي چرا ميخوامت؟ آخه بهترين رفيقي
تو به پاكي عقيقي "مثل درياهاعميقي" فهميدي چرا ميخوامت؟ آخه بهترين رفيقي
ما فقيران قلبمان بي كينه است دوستي باهر كه كرديم جاي او در سينه است
هرقدر رفاقت بکنم می ارزی ، اظهارصداقت بکنم می ارزی ، آنقدرعزیزی تو برایم ای دوست ، صدبارکه یادت بکنم می ارزی
ما حکایت "رفاقت" را در "دانشگاهى" آموختيم كه بابت "شهريه" آن "زندگيمان" را داديم
صفحه قبل 1 صفحه بعد